بدون عنوان
سلام عزیزم چند روزه که همش میگی می خوام برم خونه مامان جون وشب میری اونجا می خوابی دیروز من یه گوشی خریدم چون بازی داره وتو بازیهاشو دوستدار ی برای اینکه خرابش نکنی بهت گفتم گوشیه فرزاده اخه از فرزاد می ترسی اصلا طرف گوشی هم نیومدی می گی مامان فرزاد منو از تو گوشی میبینه گفتم اره تو هم طرفش نمی ای یعنی اگه اینو نگفته بودم تا حالا تر کونده بودیش قربونه سادگیات برم عزیزم دلم
نویسنده :
مامان
1:08