ارویناروین، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 28 روز سن داره

امید زندگیم پسرم

بدون عنوان

سلام عزیزم چند روزه که همش میگی می خوام برم خونه مامان جون وشب میری اونجا می خوابی دیروز من یه گوشی خریدم چون بازی داره وتو بازیهاشو دوستدار ی برای اینکه خرابش نکنی بهت گفتم گوشیه فرزاده اخه از فرزاد می ترسی اصلا طرف گوشی هم نیومدی می گی مامان فرزاد منو از تو گوشی میبینه گفتم اره تو هم طرفش نمی ای یعنی اگه اینو نگفته بودم تا حالا تر کونده بودیش قربونه سادگیات برم عزیزم دلم
5 دی 1392

بدون عنوان

سلام عزیزم دیشب عروسک ادم برفی تو برداشته بودی بهت گفتم مامان هر وقت برف اومد میریم تو حیاط ادم برفی درست میکنیم امروز از صبح از خواب پاشدی گیر دادی بریم تو حیاط ادمبرفی درست کنیم حالا هر چی میگم مامان باید برف بیاد الان که برف نیومده به خرجت نمی ره که نمیره عشقم
2 دی 1392

شب یلدا

ما با مامان جون اینا رفتیم خونه عزیز همه اونجا بودن تو با پویان حسابی اتیش سوزوندین اول قرار بود مامانی با مامان جون بیان خونه ما که نتونستن ما هم  شام رفتیم خونه مامان جون بعد رفتیم خونه عزیز اینم عکس سفره شب یلدا اینم لباست که دوختم وصورتت همنقاشی کردم خیلی جیگر شده بودی عشقم اینم عکست با پویان ...
1 دی 1392

سرزمین عجائب

  امشب با پانیذ اینا از ظهر بیرون بودیم وبعد از ظهر هم رفتیم سر زمین عجائب وتو کلی بازی کردی ...
29 آذر 1392

عکس محرم

این عکس محرم سال 91 این عکس محرم سال 92 اگه بدونی چقدر قشنگ زنجیر میزدی عزیز م دوتایی میزدی یه هیئت پایین کوچمون برد یه بار که صداش می اومد بردمت اونجا دیگه هر وقت اونجا رو میدیدی می گفتی اینجا هیئت منه ...
29 آذر 1392

دلنوشته های مامان

چقدر زود بزرگ شدی اروینم چقدر زود دستانم را رها کردی چقدر زود بدون من ایستادی وقدم برداشتی گاهی فکر می کنم چند بار دیگر با هم توی یک ماشین می شینیم وبه پارک می رویم اصلا مگر چند بار دیگر مرا به خاطر تشنگی سر صبحت با شک وتردیدواحتیاط بیدار می کنی ؟مگر چند باردیگر برای اوردن توپت از زیر مبل به من رو می اندازی ؟می دانم زودتر از انچه حدسش را بزنم کنار در مدرسه می ایستم و تورا به معلمت می سپارم چقدر زود برای رفتن به دانشگاه با تو وداع می کنم چقدر زود دست نرم وپنبه ای تورا در دستان کسی می گذارم که عاشقش باشی چقدر زود بدون من از خانه بیرون میروی بدون من از خانه بیرون خواهی رفت بدون من سفر خواهی کرد.....بدون من زندگی خواهی کردودیگر صدای مامان مامان...
28 آذر 1392

اموزشی

عز یزان بازدیدکننده در مورد کارهای هنری به جز بافتنی من بقیه هنرها رو بلدم اگر سوالی داشتید من در خدمتم مطرح کنید تا در حد توان اموزشش رو بزارم
27 آذر 1392